نامهای جغرافیا بخشی از اطلاعاتی هستند که ما هر روز با آن سر و کار داریم. این نامها در طول قرنها پدید آمدهاند. علمی که به بررسی نامهای جغرافیایی میپردازد و ویژگیهای آنها را از دیدگاه تاریخی، جغرافیایی و بهویژه زبانشناسی آشکار میسازد توپونیمی نام دارد. به وسیله متقدمان این علم در ایران، واژه معادل جاینام برای توپونیمی برگزیده شده است. این واژهی مرکب به لحاظ ساخت، اضافه مقلوب از ترکیب اضافی "نامجای" است. جاینامشناسی نیز برابر توپونیمی بهکار میرود. توپونیمی (یا وجهتسمیه علمی نامهای جغرافیایی) یعنی تجزیه و تحلیل نام مکانها از جنبههای گوناگون زبان شناختی و اثبات معانی آنها با ذکر دلایل و مدارک استوار و غیرِ مشکوک. بیهیچ تردیدی میتوان ادعا کرد که زبانشناسی ستون اصلی جای نامشناسی است که البته با همراهی علوم جغرافیا و تاریخ کامل میشود. تحولات اجتماعی و سیاسی گوناگون مهمترین عوامل مؤثر بر دگرگونیهای طبیعی زبانها هستند. واژگان زبان هم از نظر آوا و هم از نظر معنی در طول زمان دگرگون میشوند. به همین ترتیب نامهای جغرافیایی نیز به عنوان واحدهای زبانی در معرض تمامی تغییراتی هستند که در حوزهی زبان روی میدهد و مطالعه این دگرگونیها همانگونه که گفته شد موضوع علم زبانشناسی تاریخی است. دستاورد علمی زبانشناسی تاریخی، ریشهشناسی است. اتیمولوژی یا ریشهشناسی بیان تاریخ یک واژه است از قدیمیترین زمان کاربرد آن تا زمان نوشتن تاریخ آن واژه، هم از لحاظ آوا و هم از لحاظ معنی. هر ریشهشناسی در واقع تاریخ تحول یک صورت زبانی واحد است. بنابراین دستاورد زبانشناسی تاریخی، شناخت دگرگونیهای صوری و معنایی واژه از دیدگاه علمی و ریشهشناسی عالمانه آنهاست، که این خود از آنچه که در بسیاری کتابهای تاریخی پیشینیان به عنوان وجهتسميه نامهای جغرافیایی آمده است و کوشش آنها را برای تحلیل معنایی و بیان وجه اشتقاق جاینامها نشان میدهد، جلوگیری میکند. امروزه به نتایج حاصل از آن تلاشهای محدود غالباً وجهتسميه عامیانه گفته میشود. زبانشناس با فرض وجود جوامعی که به آن زبان سخن میگفتهاند و با توجه به اصول و قواعد زبانشناسی تاریخی اقدام به بازسازی جاینامها میکند. در پایان با استفاده از صورت بازسازی شده جاینامها، ضمن قضاوت در مورد ریشهشناسیهای موجود و مشخص کردن ریشهشناسیهای عامیانه میتوان ریشهشناسی معینی را پیشنهاد نمود. ریشهشناسی بخش مهمی از کار پژوهش درباره جاینامها را تشکیل میدهد. آنچه که وجهتسميه نامیده میشود نیز بخشی از ریشهشناسی است. خطر اصلی در ریشهشناسی جاینامها، ریشهشناسی عامیانه است، چرا که به عقیدهی جکسون، ریشهشناسی مانند باستانشناسی است. حال اگر به دوران تاریخ باستان توجه کنیم این استان را جزء ماد باید به حساب بیاوریم یا جزء عیلام؟ اما همین گویش لُری به ما نشان میدهد که از مرکز استان لرستان با حرکت و گذر از استانهای چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و بعضی از شهرهای استان ایلام (درّهشهر و آبدانان) و استان فارس (نورآباد ممسنی)، نوعی وابستگی زبانی- گویشی دیده میشود که این وابستگی میتواند ارتباط ریشهای آنها را نشان دهد. توین بی مینویسد: «چیش پیش نخستین بار در سرزمین کاسیتها در شمال شرق پارسواش، باجگزار خشتریته میشود و پا به عرصهی تاریخ میگذارد.»
بخشی از مقدمه کتاب