بخشی از مقدمه کتاب به قلم احمد کوثری
در سالهاي گذشته كه پدرم در قيد حيات بود، بارها از ايشان تقاضا كردم كه با جمعآوري و تجديد نظر در اشعارش، آنها را براي چاپ آماده كنيم، ولي هر بار با جواب نه »: منفي ايشان روبرو ميشدم. با آن لهجه خاص خرم آبادي - بروجردي ميگفت «. روله، اينها را براي دل خود گفتم و قابل چاپ كردن نيست خوب به ياد دارم كه در مجلس ختم مادر يكي از بزرگان خرمآباد، جناب آقاي حاج مصطفي موسوي، مداح خوشصدا، شعري از ايشان خواند و در پايان نام ايشان را ذكر كرد. هنگام خروج از مسجد، وقتي با ايشان مواجه شديم از ايشان خواهش كرد كه اگر شعر مرا ميخواني بخوان، ولي نامي از من نبر. اي كاش اينجور نميشد و قبول میكرد كه در زمان حياتش اين اشعار بازخواني و تصحيح ميشد به هر حال جمعآوري اين مجموعه كار بسيار مشكلي بو د، زيرا كساني كه با پدرم مأنوس بودند ميدانند كه ايشان خط خوشي نداشت و از جهتي پراكندگي دستنوشتهها كار را سختتر كرد. به هر جهت با كمك خداوند، اين مجموعه كه داراي كاستیهاي فراوان است، گردآوري شد.