سردار فداکار اسلام، مالک اشتر نخعی، در طول زندگی‌ام همواره برای من در قالب و هیأت پهلوان باصلابتی شکل گرفته بود که هر پهلوان و شجاع مردافکنی را که از آن صحبت به میان می‌آوردند، او را همان مالک اشتر که انیس رؤیاهای کودکی و نوجوانی و حتی جوانی‌ام بود، می‌پنداشتم. هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم این قهرمان نهان‌گشته در ذهن من، ممکن است از کسی شکست بخورد یا در مبارزه‌ی فردی و جنگ‌های قبیله‌ای فاتح نباشد ...شجاعت وی را پس از مولایم علی(ع) بر دیگران ترجیح می‌دادم، حتی این تصور برای من حاصل شده بود که وی از سلمان و اباذر و دیگر یاران پیامبر(ص) دلیرتر است و قدرتمندتر ... هر گاه تصویر مردی بلندقامت با چهره‌ای نورانی و مصمم و سربندی و دستاری بر تارک او تعبیه شده می‌دیدم، در خیال و تصور باطنی‌‌ام او را ثانی و تالی مالک به حساب می‌آوردم. چندین سال پیش که سریال به‌یادماندنی امام علی(ع) روی آنتن تلویزیون رفت و میلیون‌ها نفر زن و مرد و نوجوان و حتی کودکان شبی را که قرار بود این سریال پخش شود و روی آنتن رود لحظات انتظار را دقیقه‌شماری می‌کردند که من از شمار آنان بودم و فراموش نمی‌کنم اولین بار که هنرپیشه به واقع هنرمند یعنی داریوش ارجمند را در هیأت و قواره‌ی مالک اشتر دیدم، از آنچه که در خانه‌ی تصور و خیال من شکل گرفته بود با اندک‌تفاوتی در سیمای او یافتم و از آن تاریخ تا امروز نیز از ارادتمندان این هنرمند نام‌آور، مردمی و با ایمان بوده و هستم ... مالک، در حقیقت مالک رؤیاهای ذهنی من بود و از نخستین روزهایی که به کار نوشتن، مطالعه و تحقیق و پژوهش پرداختم که امروز حاصل آن تلاش‌ها، بیش از بیست و پنج کتاب در حوزه‌ی ورزش و عرفان و معرفی جوانمردان و عیاران و فتیان بوده و هست، همواره در این اندیشه بوده‌ام که آنچه درباره‌ی مالک می‌شنوم یا می‌بینم یا در نوشته‌ها و کتاب‌ها به چشمم می‌رسد، جمع‌آوری کنم و با عنایت حضرت حق ادای دین کرده و دلی که سال‌ها به عشق او می‌تپیده است را گرم‌تر و امیدوارتر نشان دهم. مردان خدا که مالک اشتر نخعی یکی از آنان است، همان انسان‌هایی هستند که به قول معروف "پرده‌ی پندار را دریده" و از ورای آن به حقایق باطنی رسیده‌اند ... این گفتار که از زبان و قلم مورخ و فقیهی وارسته چون استاد جعفر سبحانی بیان می‌شود و به رشته‌ی تحریر درمی‌آید، به حق و به قول اهل منطق، سخنی جامع و مانع است که هر انسان با اندک‌تفکری به واقعیت و حقیقت آن پی می‌برد. بنابراین قهرمان داستان ما یعنی مالک اشتر نخعی از زمره‌ی همان طلایه‌داران عرصه‌ی جهاد در راه خدا تا مرز شهادت و دیدار معبود ازلی و سرمدی طی طریق کرده و از این مرحله‌ی سلوک عرفانی به سدرةالمنتهی و سیر در وحدت وجود رسیده‌اند و امروز ما با دلی آکنده از ایمان و عشق به این سرسپردگان شریعت و طریقت شادمانیم که در حدّ بضاعت خود ادای دین کرده و گوشه‌ای از زندگی افتخارآمیز چنین پهلوان عرصه‌ی دین و جوانمردی را به نظر دوستداران و محبان اهل بیت(ع) رسانده و هر چند در این رهگذر اذعان می‌داریم که این مختصر هم کاستی‌هایی داشته و دارد که امید است با سعه‌ی صدر اندیشمندان و بزرگان عرصه‌ی معرفت، آن کاستی‌ها به ارشاد و راهنمایی‌های رهگشا تبدیل گردد و ما را از دعای خیر خود فراموش نفرمایند ...
