به گمان من تكليف وجداني روزنامهنگاران، نويسندگان و قلمزنان ما آن بود كه به جاي اين همه، كه همهروزه در ستایش شاهان، شاهزادگان، امیران و وزیران عصر قجر با عناوین القابهای آنچنانی همانند سلطان ابن سلطان ابن سلطان و یا سلطان صاحب قران و ... که در مجموع حاصل عملکردشان قراردادهای ننگین ترکمنچای و گلستان در دوران فتحعلیشاه قاجار. قرارداد ننگین محرمانهی 1919 م. فیمابین وثوقالدوله رئیسالوزرا ایران با لُرد کرزن وزیر خارجهی انگلستان در دوران احمدشاه که آن را به عنوان سند فروش ایران نام نهادند کمتر از قرارداد خفتبار صلح 998 ق. که موجبش قسمتهایی از سرزمینهای آذربایجان، کردستان، بنادر جنوب به دولت عثمانی واگذار شد نبود. و یا به جای پرداختن به فجایع ژنرالهای دژخیم جنایتکار رضاخانی بانی یک حکومت دیکتاتوری استبدادی که خود و فرزند نابکارش حدود 50 سال با خیانت، جنایت و کشتار و به بند کشیدن دلاورمردان آزادیخواه با زور سرنیزه خود را به ملت ایران تحمیل نمودند که متأسفانه در تاریخ معاصر ایران به عنوان کتاب، فصلنامه، ماهنامه، گاهنامه، هفتهنامه، روزنامهها به شیوههای گوناگون و به سلیقههای مختلف توسط نویسندگان ما در این قرن نوشته شد و هنوز هم ادامه دارد. و یا نوشتن از فلان دزد، ياغي و خوانين، كدخدايان مستبد كه سالها خود و عمالشان از خون رعيت تغزيه نموده آنان را در رديف اوليای قلم بناميم و در راستاي تملق از فلان مدير و مسئول به ناحق قلم به مزد بزنيم علیرغم اینکه روزانه میلیونها دلار صرف تبلیغات پخش فیلمهای فوتبال باشگاههای اجنبی میشود این وظیفه رسانههای ملی و مطبوعات کشور است که نیمنگاهی هم به سنتهای ملی و مذهبی کشور عزیزمان ایران نموده و این میراث گرانقدر و ارزشمند را پاس بداریم. ...
بخشی از پیشگفتار کتاب.